پایان جهان در اساطیر هند

برگرفته از : کتاب آفرینش و مرگ در اساطیر/ تهران: انتشارات اساطیر۱۳۸۴

در باورهاى هندوها، دو نوع قیامت وجود دارد: یکى قیامت بزرگ که پایان واقعى عمر عالم است و دیگر قیامتى است که جهل انسانها را به خاطر فساد و تباهى اخلاق فرا مى‏گیرد. هندوها عمر جهان را به ادوارى تقسیم مى‏کنند. هر دوره را یک «مهایوگا» مى‏نامند که شامل چندین یوگاست. هر یوگا شامل یک دوره از نسل حیات بشرى است و مى‏توان هر یوگا را برابر یکى از ادوار یونانى؛ مانند نسل زرین، سیمین، آهن و… قرار داد. این دورانها یا یوگاها را براساس وضعیت اخلاقى جامعه بشرى دسته‏بندى کرده‏اند. عصر ما که در اساطیر یونان عصر آهن است از نظر هندوها «کالى یوگا» نام دارد. در پایان این یوگا که پایان یک مهایوگا نیز مى‏باشد، «ویشنو»، خداى بزرگ در دهمین و آخرین تجلى خود، به نام «کالکى» ظاهر خواهد شد۸. «در این دوره، زندگى اجتماعى و معنوى به نازل‏ترین حد، سقوط مى‏کند و موجبات زوال نهایى را فراهم مى‏سازد. در این عصر مردمان کوته‏بین داراى قدرت هستند و از قدرت خویش، نهایت استفاده را مى‏کنند. فرمانروایان رعایاى خویش را مى‏کشند و مردمان همسایگان خویش را. هیچ چیز معنوى را ارزشى نیست، حتى برهمنان را یاراى خاموش کردن آتش هوسهاى مردمان نیست و آنان به راه خود مى‏روند. مردمان جویاى زر و زورند و ارزشهاى واقعى را بهایى نیست… دزدان و غارتگران، قوانین فرمانروایى را وضع مى‏کنند و خود فرمانروا مى‏شوند.

سرانجام تمدن و شهروندى نیز از میان مى‏رود و مردمان به زندگى حیوانى روى مى‏آورند. جز پوست درختان، جامه‏اى نمى‏پوشند. از میوه‏هاى جنگلى تغذیه مى‏کنند و همه چیز در معرض نابودى قرار مى‏گیرد.

این مرحله از انحطاط، «ویشنو» سوار بر اسبى سفید و به هیأت انسان بر زمین نمایان مى‏شود. سراسر جهان را سواره و با شمشیرى رخشان و آخته در مى‏نوردد و بدى را نابود مى‏کند و با نابود کردن جهان، آفرینشى دیگربار آغاز مى‏شود تا در مهایوگاى آتى، بار دیگر فضیلتها، ارزش یابند۹». ویشنو در این تجلى از موبدى به نام «ویشنو یاشاس» ( Visnu Yasas ) متولد خواهد شد، همانگونه که در تجلیات قبلى خویش به صورت برخى از قهرمانان و بودا متولد شده است. مدتى پس از ظهور کالکى، خشم شیوا (خداى مرگ و نابودى) به اوج خواهد رسید و جهان و هر چه در آن است به قعر نابودى فرا خواهد رفت. البته اینگونه ویرانى مربوط به قیامت بزرگ است که در پایان هر هزار مهایوگا اتفاق مى‏افتد. در آن زمان است که نابودى واقعى جهان رخ مى‏دهد. در پایان این عصر بزرگ هزار مهایوگایى «شیوا» ویرانگر عالم است. هر چند او را تجلى ویشنو به حساب آورده‏اند، اما او از خدایان کهن و متعلق به عصر آریائیان هند است. او بر مجموعه عالم، شبى را حاکم مى‏گرداند که از نظر زمانى، معادل یک روز از عمر جهان است. نخست از پرتو خورشید آغاز مى‏کند و براى مدت صد سال چنان آن را شدت مى‏بخشد و گرمایى تا بدان اندازه سوزان ایجاد مى‏کند که تمامى آبهاى سطح زمین بخار مى‏گردد. به روایتى دیگر که در مهابهاراتا آمده است، «افق برافروخته و آتشین خواهد شد. هفت یا دوازده خورشید در آسمان پدیدار خواهند شد و دریاها را خشک خواهند کرد. زمین خواهد سوخت و آتش «سام وارتاکا» ( Sam Vartaka ) همه عالم را از بین خواهد برد۱۰». به واسطه تابش صد ساله خورشید، هر سه جهان؛ یعنى آسمان، زمین و جهان زیرین، خشک مى‏شوند و مى‏سوزند.

ى عالم را پر مى‏کند و با پایان یافتن صدمین سال، هیچ موجود زنده‏اى برجا نمى‏ماند. پس از این گرماى سخت، «شیوا ـ رودرا» ابرهایى توفانزا و مرگبار مى‏فرستد. این ابرها که با رعد و برق هراسناک همراهند، بر فراز زمین به حرکت درمى‏آیند و خورشید را مى‏پوشانند و جهان را در تاریکى فرو مى‏برند. رگبارى از بارانهایى سیل‏آسا براى مدت صد سال شب و روز باریدن مى‏گیرد تا این‏که همه چیز در اعماق آبهاى به‏وجود آمده از این سیل ویرانگر، محو مى‏شود. به‏جز این دریاى ویرانگر، تنها پروردگار اعظم، ویشنو، است که همچنان حیات دارد. زمانى که همه عالم و خدایان دیگر نابود شدند، تخمى طلایى و بزرگ پدیدار مى‏شود که بذر تمامى اشکال حیات را در خود دارد. پس از آن که هر سه جهان در اعماق آب فرو رفتند، ویشنو بادى خشک مى‏فرستد. این باد براى صد سال وزیدن مى‏گیرد و ابرهاى توفانى را مى‏پراکند. بقیه سالهایى که، از این هزار مهایوگا ـ که شب عمر جهان است ـ باقى مى‏ماند، ویشنو به خواب مى‏رود و جهانى نیز همراه با او آرام مى‏گیرد۱۱.

اسطوره هندى درباره پایان جهان، هر دو دلیلى را که براى بوجود آمدن اساطیر پایان جهان، ذکر کردیم در خود دارد: آن که «قیامت بزرگ» است و در پایان هزار مهایوگا رخ مى‏دهد، در برابر داستان آفرینش پدید آمده است و دیگرى که «قیامت کوچک» است و پایان عمر یک مهایوگاست، توجیه و تفسیرى فلسفى براى پاسخ به ایرادات و نابسامانیهاى اجتماعى مى‏باشد که در طى آن به خاطر وضعیت غیر قابل بهبود اجتماع، خداوند تصمیم به نابودى نوع بشر مى‏گیرد. آنچه که در این دو نوع قیامت قابل توجه است، بر خلاف اساطیر دیگر ملل متمدن؛ مانند ایرانیان و عبریان، پایان جهان در اساطیر هند به قصد نابودى صورت مى‏گیرد و زندگى دیگرى براى مردمان فعلى در پس آن ویرانى متصور نیست؛ زیرا در آفرینش بعدى همه چیز از نو شکل مى‏گیرد، بدون حضور موجودات قبل؛ در حالى که قیامت در اساطیر ایرانى و دیگر ادیان یک تحول عظیم به قصد اصلاح جهان و جامعه انسانى است نه نابودى کامل مردمان و جهان.

منابع :

۸ .تجلیهاى دیگر ویشنو به صورت برهما، مانو، بودا و… بوده است.

۹ .ایونس، ورونیکا (۱۳۷۳)، اساطیر هند، ترجمه باجلان فرخى، تهران: انتشارات اساطیر، ص۱۲۵.

۱۰.الیاده، میرچا (۱۳۶۲)، چشم‏اندازهاى اسطوره، ترجمه جلال ستارى، تهران: انتشارات توس، ص۶۸ .

۱۱.روزنبرگ، دونا (۱۳۷۵)، اسطوره‏هاى خاور دور، ترجمه مجتبى عبداللّه‏نژاد، مشهد: انتشارات ترانه، ص۱۹.

برگرفته از : کتاب آفرینش و مرگ در اساطیر/ تهران: انتشارات اساطیر۱۳۸۴

You might also like
5 Comments
  1. علی says

    سلام
    خسته نباشید همیشه مطالب شما را دنبال کردم دانستن دیدگاهای دیگر ادیان درباره قیامت هم خوبه از مطالب ازرشمند شما سپاسگذارم

  2. سعید says

    آخر زمان..زمانی نیست که خورشیدان..خدایان و… را به صورت جدیدی با چشم در بیرون ببینیم..
    آخر زمان..که گفتید از تابش شدید خورشید سه عالم خشک خواهد شد..سه عالم درون است..که اکنون این اتفاق در جریان است..
    ۱- عالم چپ..آرزوی پاک ما
    ۲- عالم راست..حرکت ما در راستای آرزوی ما
    ۳-و عالم مرکز..در تعادل عوالم چپ و راست
    Regards
    Saeid

  3. Mena says

    fgJyqp Very true! Makes a change to see someone spell it out like that. 🙂

  4. محمود says

    دوست عزیز
    کارکرد ویشنو بعنوان نگهدارنده است و تجلیات ۱۰ گانه آن بر روی زمین نیز ناشی از این قضیه است. حال اینکه شیوا کارکردش بعنوان ویران کننده می باشد و به هیچ وجه تجلی ویشنو نیست. در واقع در فرقه های مختلف دریاره اینکه کدامیک از این ۳ خدای اصلی هندو (برهما-ویشنو-شیوا) برترند اختلاف نظر وجود دارد ولی بطور کل هرکدام از این ۳ خدا کارکردهای متفاوتی را ارائه می کنند که باعث می گردد که وجود هرسه بصورت مجزا لازم گردد.

Leave A Reply

Your email address will not be published.